شناسهٔ خبر: 58231 - سرویس جامعه
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم

اکثریت مردم، به جهنم می‌روند؟

جهنم اگر اسلام، تنها دین حق است آیا اکثریت مردم جهان، به جهنم می‌روند؟ آیا اکثر مردم جهان، جاهل قاصرند یا مقصر؟

به گزارش نماینده، اگر گفته شود هرگاه رستگارى فقط از آن آخرین آیین ها باشد لازمه آن این است که اکثریت مردم جهان در روز رستاخیز معاقب و معذب بوده، و از رحمت الهى دور باشند در حالى که رحمت حق گسترده تر از آن است که این همه انسانها را در آتش دوزخ بسوزاند.

در پاسخ می گوییم: خود قرآن کریم پاسخ این پرسش را به نحو روشنى داده است. زیرا عذاب از آن کافران مقصر است که در عین دسترسى به حقیقت، تسلیم هوا و هوس شده و از پیروى فرمانهاى خدا سرباز زده اند، و امّا انسانهاى قاصر که به عللى احتمال وجود دین حقى دیگر، در ذهن آنها نقش نمى‌بندد و یا در صورت نقش بستن هیچ نوع وسیله براى تحقیق ندارند، مسلماً این گروه از عذاب الهى مستثنى هستند.

در قرآن و روایات موضوعى بنام «مستضعف» هست که محققان اسلامى درباره آن بحثهاى مفصلى انجام داده اند، این گروه که شاید بیشتر کافران روى زمین را در بر مى گیرد از عذاب الهى بخشوده شده، و سرنوشت مقصر را نخواهند داشت.

قرآن آنگاه که درباره کافران سخن مى گوید، یادآور مى شود که جایگاه آنان دوزخ و چه جایگاه بدى است سپس مستضعفان را استثنا کرده است.

می فرماید «إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّئهُمُ الْمَلَئکَةُ ظَالِمِى أَنفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ کُنتُمْ  قَالُواْ کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فىِ الْأَرْضِ  قَالُواْ أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتهَُاجِرُواْ فِیهَا  فَأُوْلَئکَ مَأْوَئهُمْ جَهَنَّمُ  وَ سَاءَتْ مَصِیرًا(۹۷) إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ لَا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لَا یهَْتَدُونَ سَبِیلًا (۹۸) فَأُوْلَئکَ عَسىَ اللَّهُ أَن یَعْفُوَ عَنهُْمْ  وَ کاَنَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُورًا(۹۹)


کسانى که فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالى که به خویشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالى بودید؟» گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم.» آنها [فرشتگان‏] گفتند: «مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟!» آنها (عذرى نداشتند، و) جایگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند. (۹۷) مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانى که براستى تحت فشار قرار گرفته‏اند (و حقیقتاً مستضعفند) نه چاره‏اى دارند، و نه راهى (براى نجات از آن محیط آلوده) مى‏یابند. (۹۸) امید است خداوند، آنها را مورد عفو قرار دهد و خداوند، عفو کننده و آمرزنده است. (۹۹)» (نساء – ۹۷ تا ۹۹)


و در آیه دیگر کار همین گروه را به رحمت حق واگذار شده چنانکه مى فرماید: «وَآخَرُونَ مُرْجَوْنَ لأَمْرِ اللّهِ إِمّا یُعَذّبَهُمْ وإمّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ واللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ» (توبه/۱۰۶). و عده اى دیگر کارشان موقوف به فرمان خداست، یا آنان را عذاب مى کند و یا توبه آنهارا مى پذیرد وخدا داناى سنجیده کار است.

می توان مستضعفان را در چند گروه خلاصه کرد:

۱. در سرزمینى دیده به جهان بگشایند که امکان آموزش دین صحیح فراهم نباشد.

۲. در سرزمینى زندگى کنند که به خاطر نبودن دانشمند، انجام وظیفه ممکن نباشد.

۳. در خانواده هایى تربیت یابند که آیین موروثى خود را آنچنان محکم و استوار بدانند که تو گویى آن را از سرب ریخته اند که خراش بر نمى دارد، مانند بودایى ها و برهمن ها که در شرق آسیا به سر مى برند، و احتمال نمى دهند که آیین حقى خارج از این محدوده وجود داشته باشد.

۴. انسانهاى ناتوان از نظر فکرى که خود آن نیز قسمى از مستضعفان مى باشد.

و ....

حضرت امام خمینی (قدس سره) نیز بیان بسیار مهم و زیبایی در این باره دارد و می فرماید: اکثر کفار، جاهل قاصرند نه مقصر. [۱] (دقت کنید)

مرحوم شهید آیت الله مطهری نیز می نویسد: ما معمولا وقتى مى‌‏گوییم فلان کس مسلمان است یا مسلمان نیست نظر به واقعیت مطلب نداریم. از نظر جغرافیایى، کسانى را که در یک منطقه زندگى مى‏‌کنند و به حکم تقلید و وراثت از پدران و مادران، مسلمانند، مسلمان مى‏‌نامیم و کسانى دیگر را که در شرایط دیگر زیسته‏‌اند و به حکم تقلید از پدران و مادران، وابسته به دینى دیگر هستند، یا اصلا بى‏‌دینند، غیر مسلمان مى‏‌نامیم.

باید دانست این جهت ارزش زیادى ندارد، نه در جنبه مسلمان بودن و نه در جنبه نامسلمان بودن و کافر بودن. بسیارى از ماها مسلمان تقلیدى و جغرافیایى هستیم، به این دلیل مسلمان هستیم که پدر و مادرمان مسلمان بوده‏‌اند و در منطقه‏‌اى به دنیا آمده و بزرگ شده‏‌ایم که مردم آن مسلمان بوده‏‌اند. آنچه از نظر واقع با ارزش است اسلام واقعى است و آن این است که شخص قلبا در مقابل حقیقت تسلیم باشد، در دل را به روى حقیقت گشوده باشد تا آنچه که حق است بپذیرد و عمل کند و اسلامى که پذیرفته است بر اساس تحقیق و کاوش از یک طرف، و تسلیم و بى‏‌تعصبى از طرف دیگر باشد. (مجموعه‏‌آثاراستادشهیدمطهرى  ج‏۱ ص  ۲۹۳)

اگر کسى داراى صفت تسلیم باشد و به عللى حقیقت اسلام بر او مکتوم مانده باشد و او در این‏باره بى‏‌تقصیر باشد، هرگز خداوند او را معذّب نمى‏‌سازد، او اهل نجات از دوزخ است. خداى متعال مى‏‌فرماید: «و ما کنّا معذّبین حتّى نبعث رسولا» ما چنین نیستیم که رسول نفرستاده (حجّت تمام نشده) بشر را معذّب کنیم.

یعنى محال است که خداى کریم حکیم کسى را که حجت بر او تمام نشده است عذاب کند. (همان)

به نظر حکمای اسلام از قبیل بو على سینا و صدر المتألّهین شیرازی، اکثریّت مردمى که به حقیقت اعتراف ندارند قاصرند نه مقصّر؛ چنین اشخاصى اگر خداشناس نباشند معذّب نخواهند بود- هر چند به بهشت هم نخواهند رفت- و اگر خداشناس باشند و به معاد اعتقاد داشته باشند و عملى خالص قربة الى اللّه انجام دهند پاداش نیک عمل خویش را خواهند گرفت. تنها کسانى به شقاوت کشیده مى‌‏شوند که مقصّر باشند نه قاصر.

دقت شود که این مساله را درباره غیر شیعیان نیز می توان مطرح کرد.


(منبع: کتاب تحلیل و بررسی پلورالیزم دینی، نوشته وحید واحدجوان)

 

[۱] . امام خمینی در کتاب مکاسب محرمه به مناسبتی در این باره می نویسد: أنّ أکثرهم (کفار)- إلّا ما قلّ و ندر- جهّال قاصرون لا مقصرون:

أمّا عوامّهم فظاهر، لعدم انقداح خلاف ما هم علیه من المذاهب فی أذهانهم، بل هم قاطعون بصحّة مذهبهم و بطلان سائر المذاهب، نظیر عوامّ المسلمین؛ فکما أنّ عوامّنا عالمون بصحّة مذهبهم و بطلان سائر المذاهب، من غیر انقداح خلاف فی أذهانهم لأجل التلقین و النشو فی محیط الإسلام، کذلک عوامّهم من غیر فرق بینهما من هذه الجهة، و القاطع معذور فی متابعة قطعه و لا یکون عاصیاً و آثماً و لا تصحّ عقوبته فی متابعته.

و أمّا غیر عوامّهم فالغالب فیهم أنّه بواسطة التلقینات من أوّل الطفولیّة و النشوء فی محیط الکفر صاروا جازمین و معتقدین بمذاهبهم الباطلة، بحیث کلّ ما ورد على خلافها ردّوها بعقولهم المجبولة على خلاف الحقّ من بدو نشوئهم.

فالعالم الیهودی و النصرانی کالعالم المسلم لا یرى حجّة الغیر صحیحة و صار بطلانها کالضروری له، لکون صحّة مذهبه ضروریة لدیه لا یحتمل خلافه.

نعم فیهم من یکون مقصّراً لو احتمل خلاف مذهبه و ترک النظر إلى حجّته عناداً أو تعصّباً، کما کان فی بدو الإسلام فی علماء الیهود و النصارى من کان کذلک.

و بالجملة، إنّ الکفّار کجهّال المسلمین منهم قاصر، و هم الغالب، و منهم مقصّر. و التکالیف أصولًا و فروعاً مشترکة بین جمیع المکلّفین عالمهم و جاهلهم، قاصرهم و مقصّرهم. و الکفّار معاقبون على الأصول و الفروع لکن مع قیام الحجّة علیهم لا مطلقاً، فکما أنّ کون المسلمین معاقبین على الفروع لیس معناه أنّهم معاقبون علیها سواء کانوا قاصرین أم مقصّرین کذلک الکفّار طابق النعل بالنعل بحکم العقل و أصول العدلیّة. (مکاسب محرمه، ج ۱ ص ۲۰۰)

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام و المسلمین وحید واحدجوان (vahedjavan.ir

برچسب‌ها:

نظر شما